راه خــــــــــــــدا

راه خدا
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۹ مطلب با موضوع «حدیثی» ثبت شده است

از خراسان آمده بود، با پای پیاده و به شوق دیدار امام علیه السلام!

مدینه که رسید، رفت خدمت امام باقر علیه السلام. اصحاب نزد امام علیه السلام بودند، مرد که پاهایش تاول زده و زخمی شده بود پاهایش را دراز کرد، گویا یکی از صحابه گفته باشد این رسم ادب در محضر امام علیه السلام نیست ...

عرض کرد: آقا جان! اگر پاهایم را دراز کردم از بی ادبی نیست، می خواستم بگویم این پاها که این چنین تاول زده و زخمی شده، از محبت و شوق دیدار شماست!

مولا فرمود: هل الدین إلا الحب...؟ آیا دین جز محبت است؟

مهربان خدای من!

عاشقی از این زیباتر؟ چه دعایی و چه مهربان خدایی...! حقیقتا که خدایی فقط و فقط برازنده ی توست... یا اله العاصین عاشقت هستیم ...


یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح یا من لم یواخذ بالجریرة و لم یهتک الستر یا عظیم العفو یا حسن التجاوز یا واسع المغفره یا باسط الیدین بالرحمة یا صاحب کل نجوى یا منتهى کل شکوى یا کریم الصفح یا عظیم المن یا مبتدئا بالنعم قبل استحقاقها یا ربنا و یا سیدنا و مولینا غایة رغبتنا اسئلک یا الله الاتشوه خلقى بالنار


ترجمه : اى کسى که زیبایى را آشکار مى نمایى و زشتى را مى پوشانى اى کسى که از گناه مؤ اخذه نمى کنى و پرده را نمى درى اى کسى که عفوى بزرگ دارى و خوب گذشت مى کنى اى کسى که مغفرت تو وسعت دارد اى کسى که دو دست را به رحمت گشودى اى صاحب همه نجواها اى نهایت همه شکایت ها اى کسى که با کرامت گذشت مى کنى اى کسى که بخششى بزرگ دارى ! اى کسى که قبل از استحقاق شروع به نعمت ها مى نمایى اى رب ما و اى آقاى ما و مولاى ما و نهایت رغبت ما از تو اى خدا مى خواهیم که خلقت مرا با آتش مشوه و زشت نسازى.


رسول اکرم(صلی الله علیه و آله):اَفضَلُ الاَعمال آُمَّتی اِنتظارالفَرَج.

(افضل ترین و برترین اعمال امت من انتظار برای فرج می باشد.)


انتظار فرج ، عمل است. آنهم برترین عمل...

انتظار فرج نشستن و دست رو دست گذاشتن نیست! انتظار فرج برخاستن و عمل است...

عملی در مسیر وصل یار...

إنَّ الصَّلاة تـَنـْهَى عَن الفـَحْشاء وَالمُنکـَر جلوی گناه را می گیرد. نماز که با آدم حرف نمی زند. مقابله می کند. دستش را می گذارد جلوی چشم شما. اگر من نمازم را تقویت کنم اینگونه می شود. چگونه نمازم را تقویت کنم؟ اولین قدم این است که...


«مگذار گناهی را که می کردی، مگر آن که ترک کنی.» امام رضا(ع)

اگر من به گناهی عادت دارم باید برایش یک کاری بکنم. حال گناه نگاه به نامحرم که دیگر خیلی رواج دارد. قدیم ها می گفتند سبیل است. اگر این عادت من باشد، برایش چکار کنم؟ گفتند ترک کن. خب چکار کنم که بتوانم با عادت خودم بجنگم؟ وقتی آدم به یک چیزی عادت دارد، می گویند عادت طبیعت ثانوی است. شما طبیعتا ظهر گرسنه می شوی. خب مگر می شود کاریش کرد؟ نمی شود. معده برای یک مدتی کار کرده و غذای گذشته هضم شده و وقت عادت به غذا رسیده و معده ترشح کرده و اعصاب گرسنگی را نشان می دهند. عادت طبیعت ثانوی است. طبیعتی که من خودم ایجاد کرده ام. چگونه با این طبیعت بجنگم؟ می خواهم با طبیعت خودم بجنگم. اولا بدانید شدنی است. حتما شدنی است. اینگونه نیست که غیرممکن و غیر مقدور باشد. عادت هرچقدر هم که سخت باشد، امکان دارد. یک مقدماتی دارد که مکرر عرض کرده ام.من عرض کردم اولین کاری که می کنید، نمازتان را تقویت کنید. هرچقدر نماز قوت بیشتری داشته باشد و بهتر باشد، توانایی و قوت بیشتری برای مقابله با گناه دارد. در آیه 45 سوره مبارکه عنکبوت می فرماید: إنَّ الصَّلاة تـَنـْهَى عَن الفـَحْشاء وَالمُنکـَر جلوی گناه را می گیرد. نماز که با آدم حرف نمی زند. مقابله می کند. دستش را می گذارد جلوی چشم شما. اگر من نمازم را تقویت کنم اینگونه می شود. چگونه نمازم را تقویت کنم؟ اولین قدم این است که نمازهایم را اول وقت بخوانم. ببینید یک حرفی هست. به اصطلاح عامیانه من نمازم را یک دستی می گیرم یا دو دستی؟ ببینید اگر یک کسی ده میلیون تومان پول به ما بدهد یک دستی نمی گیریم. با تمام جان پول را می گیریم. نماز را یک دستی نمی گیرد. کم قیمت نمی داند. یعنی از یک چیز دیگری برای نماز می گذرد. مثلا آنهایی که مغازه دارند. سر ظهر مشتری آمده یا نماز. من الان کار دارم. یک ساعت دیگر یا یک وقت دیگر تشریف بیاورید. از مشتری می گذرد. بنده که مشتری ندارم. دارم چیزی می نویسم. با خودم می گویم این سوال را هم جواب بدهم. نه. اگر وقت نماز است، باید رها کرد. حاج آقای حق شناس یک مطلبی می فرمودند. ایشان می گفتند وقتی ما داشتیم مباحثه می کردیم، اذان که می گفتند، من دیگر نمی فهمیدم. اصلا درس را نمی فهمیدم. حالا این مربوط به یک انسان برگزیده است. از یک چیزی که به نظر ارزشمند است برای نماز بگذرید. این نشان می دهد که نماز ارزشمند است. اگر شما عملا نشان دادید که نماز برایتان ارزشمند است، یعنی نمازتان حتما قوت دارد و می تواند جلوی گناه را بگیرد. هرگناهی. هرچقدر سخت باشد. هرچقدر امتحان مشکل باشد. مثال عرض می کنم. مانند داستان حضرت یوسف. اگر این آدم نماز خوان است، هر حادثه ای پیش آید، به سلامت می ماند. مثلا قاضی است و صد میلیون تومان رشوه روی میزش گذاشته اند. به راحتی از صد میلیون تومان می گذرد. اگر آدم نماز خوب بخواند. عرض کردم معیار نماز خوب ارزشی است که شما برای آن قائل هستید. من یک چیز کوچک را از نماز جلو نیندازم. به هیچ دلیلی. اذان گفتند، وقت نماز است. دیگر وقت نماز است.



پای درس حاج آقا جاودان

http://www.javedan.ir/post.php?id=920703195925

حضرت علی(ع): أحصد الشّر من صدرک بقلعه من صدرک.

بدی را از سینه ی دیگران درو کن به وسیله ریشه کن کردن آن از سینه ی خودت! شخص وقتی خودش را پاک کرد دیگر در خلق شری نمی بیند.

الهی اشکو نفسا بالسوء امارة

خدای درد آشنای من! تنها پناهگاه من!

از این نفس که بین من و تو دیوار می کشد، شکایت به سوی تو آورده ام، نفسی که نه تنها امر به بدی می کند بلکه...

 فمیالة الی اللعب و اللهو مملوة بالغفلة و السهو

به بازی و سرگرمی پر هوس و از غلفت و فراموشی آکنده است!

الهی لاحول لی و لا قوة إلا بقدرتک

محبوبا! دست های عجز مرا خودت مهربانانه در دست بگیر و بر این دل آکنده از درد خودت مرهم بگذار!

لبم پرشکایت، شبم بی نهایت نه فانوس ماهی... الهی!

در این تیره شب ها نثارت خدایا دل سر به راهی ... الهی!


برگرفته از کتاب الهیه

امام علی (ع): رحم الله إمرءً عرف قدره...

خداوند رحمت کند بنده ای را که قدر و قیمت خودش را می شناسد.*

در فروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند: قیمت = خدا !

امام صادق (ع) فرمودند: قیمت من خداست، من خود را به بهشت خدا هم عوض نمی کنم!



پ ن : راستی او را به گناه که نمی فروشی عزیز؟!

گناه خدا فروشی محض است، پایین آوردن خداست از مقام عزّ و قدسش و زیر پا نهادن امرش. بین او را با چه چیز و چه کسی معاوضه می کنی؟! و تا کجا می خواهی با او باشی؟

*غررالحکم، عرفان القدر،223

(متن برگرفته از کتاب الهیه )

الهجران عقوبة العشق...


هجران عقوبت عشق است! امام علی علیه السلام فرمود.



هر عشق و علاقه ای به غیر خداوند محکوم به شکست و محکوم به هجران و محکوم به شکست است!


القلب حرم الله و لاتسکن فی حرم الله، غیر الله

شخصی نزد امام رضا آمد و عرض کرد: آقاجان ما را هم از دعای خیرتون فراموش نکنید.
امام هشتم در جواب گفت: مگر من فراموش می کردم که تو یاد آوری کردی؟
شخص کمی فکر کرد و گفت: بله خب، درست می فرمایید شما امام امت هستید و بر احوال امت آگاهید و نیازی به یادآوری من نبود.
امام رضا رو به شخص گفت: درست نفهمیدی، بگذار برایت بهتر بگویم، آن لحظه که تو در دلت می گفتی ای کاش امام رضا به یاد من هم باشد همان لحظه من دستم را بالا برده بودم و داشتم برای تو دعا می کردم. این تو نبودی که یاد امامت افتاده بودی، این امامت بود که یاد تو افتاده بود!